سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اطلسی

خیلی بیشتر از اونی که فکرشو بکنی دلم گرفته

 

از این همه غربت دلم گرفته

 

از این همه نا مهربونی دلم گرفته

 

از همه آدم های دورو برم دلم گرفته

 

کاش کنارم بودی و میتونستم سرمو بذارم رو شونه هات و گریه کنم

 

کاش کنارم بودی و دست های گرمت آرامش بخش وجودم میشد

 

کاش کنارم بودی و آغوش پر مهرت پایان دهنده همه غصه هام میشد

 

کاش کنارم بودی و ...

ولی سهم من از این همه عشق چیزی جز...

--------------- ---------------------

نمیدونم تو کجایی. نمیدونم کِی میای و میتونم بگم نمیدونم چه شکلی هستی. تصویری که ازت دارم مبهمه. اما میدونم شبیه هیچ کدوم از کسایی که تا حالا دیدم نیستی. کاش پیشم بودی و فقط آروم بغلم می کردی. خیلی ناراحتم. دارم منفجر میشم. حسه خوبی ندارم. حس می کنم تو دنیایه آدمایی ام که هیچ درکی از من ندارن. حس می کنم فقط تو منو میفهمی. تو خیلی شبیه منی. هر چی باشه خدا من و تو رو عاشق هم آفرید. بعد ما رو به این دنیا آورد و هر کدوممون رو یه نقطه ای از این دنیا گذاشت و گفت اگه واقعا عاشق هم هستید تحمل کنید و همدیگرو پیدا کنید .

...............................................

کاش در کنارم بودی ، کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم.... 
باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند....  
کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم....  
کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم.... ای کاش ، کاش ، کاش...  
دلم بدجور هوای تو را کرده است عزیزم... دلم بدجور در حسرت دیدار تو است ای  
بهترینم.... 
باورم نمیشود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا میکند

و غم و دلتنگی در قلبهایمان طوفان به پا میکند ، امواج تنهایی مثل 
خنجر در قلبهایمان مینشیند ....  
و ای کاش در کنارم بودی ... کاش بودی و دلم را از امید و آرزوهای انباشته شده خالی  
میکردی....

 .....................................................

فـــــــــــــاصلــه

هیچوقت نتوانست
تو را از من دور کند

از دور نگاه کن، میبینی؟

جای تو امن است
اینجا ، میان دلم.....

----------------------------


نوشته شده در دوشنبه 90/10/12ساعت 6:11 عصر توسط اطلسی نظرات ( ) |

 

شما از بابا نوئل چی میخواین؟

اگه بدونین همین الان هر چی که بخواین براتون میاره...

ترجیح میدین هدیه ای که ازش میگیرین چی باشه؟

 


نوشته شده در یکشنبه 90/10/11ساعت 2:3 عصر توسط اطلسی نظرات ( ) |


نوشته شده در شنبه 90/10/10ساعت 11:32 صبح توسط اطلسی نظرات ( ) |

 
 
 
 
 
قاضی: اسم؟
برشت: شما خودتون می دونین
قاضی: می‌دونیم اما شما خودت باید بگی.
برشت: خب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه می‌کنین. دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟
قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین. اسم؟
برشت: من که گفتم. برشت هستم.
قاضی: ازدواج کرده اید؟
برشت : بعله
قاضی: با چه کسی؟
برشت: با یک زن.
خنده حضار در دادگاه
قاضی: شما دادگاه رو مسخره می‌کنید؟
برشت: نه این طور نیست.
قاضی: پس چرا می‌گویید با یک زن ازدواج کرده‌اید؟
برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کرده‌ام!
قاضی: کسی را دیده‌اید با یک مرد ازدواج کند؟
برشت: بعله!
قاضی: چه کسی؟
برشت: همسر من. او با یک مرد ازدواج کرده است .
خنده حضار در دادگاه
......................................................................................
دختری به کورش کبیر گفت من عاشقت هستم .

کورش در جواب آندختر گفت : لایق عشق شما برادر من است که از من زیبا تر و جوان تر است که پشت سر شما ایستاده .

دخترک برگشت و دید که کسی نیست .

کورش به او گفت : اگر عاشقم بودی و عشقت واقعی بود پشت سرت را نگاه نمی کردی .
-----------------------------------------------------------------------------------------
 
 
یه بابایی میخوره زمین دستش پیچ می خوره ، منتها تنبلیش میاد بره دکتر نشونش بده ...دستش یه مدت همینجور درد می کرده ، تا یه روز رفیقش بهش میگه : این داروخونه یسر کوچه یه کامپیوترآورده که صد تومن میگیره ، آنی هر مرضی رو تشخیص میده !!!یارو پیشِ خودش میگه : خوب دیگه صد تومن که پولی نیست ، بریم ببینیم چه جوریاس ...میره اونجا ، می بینه یه دستگاه گذاشتن ، جلوش یه شکاف داره ، روش نوشته :لطفا اسکناس صد تومانی وارد کنید ...یارو صد تومنی رو میذاره ، یهو یه چیزه قیف مانند میاد بیرون ، میگه : نمونه ادرار !!!طرف هم با خجالت قیفُ می بره پُر می کنه و میاره !!!بعد از دو سه دقیقه ، کامپیوتره یه تیکه کاغذ میده بیرون که روش نوشته بوده :یکی از تاندن های دست شما پاره شده ، باید یه هفته ببندینش و باهاش کار سنگین نکنید تا خوب شه !!!یارو کف می کنه که این لامصب اینهمه چیزُ چطور از یکم ادرار فهمیده ؟؟؟!!!خلاصه کرمش می گیره که ببینه میشه گولش زد یا نه ...فرداش یه شیشه مربا ورمیداره ، تا نصف توش آبِ شیر میریزه ، بعد میده سگش توش جیش کنه ، یه دونه از آدامسای دخترشُ هم میندازه توش ، یه معجون درست می کنه ، بعدم میره همون داروخونه ، معجونش رو میریزه به جای نمونه ادرار !!!کامپیوتره یه 15 دقیقه قیژ قیژ و دلنگ دلونگ می کنه ، بعد یه کاغد چاپ میکنه میده بیرون که روش نوشته بوده :آبِ شیرتون آهک داره ، باید لوله کش بیارید درستش کنه ...سگت قلبش ناراحته ، همین روزها تموم میکنه ...دخترت حامله س ، باید بری خِرِ پسره طبقه پایینی رو بگیری ...درضمن ، اگه بخوای همینجوری شیشه مرباهای سنگین سنگین بلند کنی ، تاندن دستت هیچ وقت خوب نمیشه !!
.
.
.
 
 

نوشته شده در شنبه 90/10/10ساعت 11:29 صبح توسط اطلسی نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت